- خط قرمزهای ما انگار لیمویی شده( افشین یداللهی)
- یک فرصتِ طولانی از چشمِ تو می‌خواهم(افشین یداللهی)
- بن‌بست و جاده یکی می‌شود اگر (افشین یداللهی)
- تو از کدام گم شدن حوالی من آمدی(افشین یداللهی)
- غروبم مرگه رو دوشم، طلوعم کن تو میتونی (افشین یداللهی)
- گاهی مسیر جاده به بن بست می رود(افشین یداللهی)
- خدا ما رو برای هم نمی‌خواست (افشین یداللهی)
- سوزاندیم که دلم خام تر شود( افشین یداللهی )
- غروبم مرگ ِ رو دوشم ، طلوعم کن تو میتونی(افشین یداللهی)
- چه رسمی داری ای دوره زمونه(افشین یداللهی)
آخرین مطالب
امکانات وب
خط قرمزهای ما انگار لیمویی شدهشهر درگیر حراج و ماجراجویی شدهعشق هم یک عادت ناگاه و کوتاه و خشنترک ها فوق سریع و گاه یابویی شده!اولین سنگ بناء اجتماع ما -زرشکبستری از ارتباطات ِزناشویی شدهحرف ها و ژست هامان ادعا در ادعادوره ما دوره ی بحران کم رویی شدهعقل مشغول اراجیف خودش ماندست و دلدر حقیقت با مجاز شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی)...ادامه مطلب
ما را در سایت شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dr-afshin-yadollahi بازدید : 214
زندگینامه: افشین یداللهی (۱۳۴۷-۱۳۹۵)فرهنگ > هنر - همشهری‌آنلاین:افشین یداللهی متولد دی ماه ۱۳۴۷ در اصفهان و بزرگ شده تهران بود. پدر او از بزرگان شهر ایزدخواست بود و مادر وی نیز اهل اسفرجان.وي دكتر روانپزشك (متخصص اعصاب و روان) بود كه با وجود علاقه به شعر و ترانه به رشته تحصيلي‌اش وفادار مانده و م شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی)...ادامه مطلب
ما را در سایت شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dr-afshin-yadollahi بازدید : 245
بن‌بست و جاده یکی می‌شود اگررفتن بدونِ تو هم می‌شود سفر
از ریشه‌ای که دواندم فراری امای لمسِ دستِ تو بر پیکرم، تبر
از عاشقانِ قسم خورده‌ام نپرساز من به جز تو ندارد کسی خبر
مُردن کنارِ تو آمرزشِ من استای جمعِ مبهمِ آرامش و خطر
بی‌تو چه نام و نشانی؟ چه حرمتی؟بفروش نامِ مرا و مرا بخَر
یک تارِ مویِ پری شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی)...ادامه مطلب
ما را در سایت شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dr-afshin-yadollahi بازدید : 352
تو از کدام گم شدن حوالی من آمدیهمین که لب به لب شدی به خالی من آمدیغبار عشق برلبت رسیده ای به انزوادمی سکوت کن غزل کمی بخواب بی صدا
توخسته ای نگاه کن چقدر زخم خورده ایو اتفاق بود اگر هنوز هم نمرده ای
نشسته ام کنار تو نترس خوب میشویدوباره ماه قصه ها پس از غروب میشوی
به خود که آمدی بگو بگو تمام درد را شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی)...ادامه مطلب
ما را در سایت شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dr-afshin-yadollahi بازدید : 1513
خلاصم کن
غروبم مرگه رو دوشم، طلوعم کن تو میتونیتمومم سایه می پوشم، شروعم کن تو میتونی
شدم خورشید غرق خون، میون مغرب دریامنو با چشمای بازت، ببر تا مشرق رویا
دلم با هر تپش با هر، شکستن داره میفهمهکه هر اندازه خوبه عشق، همون اندازه بی رحمه
چه راه‌هایی که رفتم تا، بفهمم جز تو راهی نیستخلاصم کن از شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی)...ادامه مطلب
ما را در سایت شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dr-afshin-yadollahi بازدید : 134
بن بستگاهی مسیر جاده به بن بست می رودگاهی تمام حادثه از دست می رود
گاهی همان کسی که دم از عقل میزنددر راه هوشیاری خود مست می رود
گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشستوقتی که قلب خون شده بشکست میرود
اول اگرچه با سخن از عشق آمدهآخر خلاف آنچه که گفته است می رود
گاه یکسی نشسته که غوغا به پا کندوقتی غبار م شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی)...ادامه مطلب
ما را در سایت شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dr-afshin-yadollahi بازدید : 153
خدا ما رو برای هم نمی خواست**خدا ما رو برای هم نمی‌خواستفقط می‌خواست همو فهمیده باشیمبدونیم نیمه‌ی ما مال ما نیستفقط خواست نیمه مونو دیده باشیم
تموم لحظه های این تب تلخخدا از حسرت ما با خبر بودخودش ما رو برای هم نمی‌خواستخودت دیدی دعامون بی‌اثر بود
چه سخته مال هم باشیم و بی‌هممی‌بینم میری و می‌بینی شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی)...ادامه مطلب
ما را در سایت شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dr-afshin-yadollahi بازدید : 77
سوزاندیم که دلم خام تر شودوحشی شدی، غزلم رام تر شودآهو برای چه باید زمان صیدکاری کند که خوش اندام تر شود ؟
جز اینکه از سر جانش گذشته تاصیاد نابغه ناکام تر شود ؟
آدم برای نشستن به خاک توباید نترسد و بد نام تر شود
چیزی نگفتی و گفتی نگویم ورفتی که قصه پر ابهام تر شود
آن قدر گریه نکردی میان بغضتا چشم شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی)...ادامه مطلب
ما را در سایت شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dr-afshin-yadollahi بازدید : 421
تیتراژ در مسیر زاینده رودغروبم مرگ ِ رو دوشم ، طلوعم کن تو میتونیتمومم سایه می پوشم شروعم کن تو میتونیشدم خورشید غرق ِ خون میون مغرب دریامن ُ با چشمای بازت ببر تا مشرق رویادلم با هر تپش با هر شکستن داره می فهمهکه هر اندازه خوبه عشق همون اندازه بی رحمهچه راه هایی که رفتم تا بفهمم جز تو راهی نیستخلاصم شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی)...ادامه مطلب
ما را در سایت شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dr-afshin-yadollahi بازدید : 206
زمونهچه رسمی داری ای دوره زمونهكه هر روزت یه جا عاشق كشونه
هزاران سال كه میجنگه آدمنمی دونه گرفتار جنونه
زمونه آی زمونه آی زمونه
یكی با فرق زخمی توی محرابیكی غرق به خون لب تشنه آب
یكی پاهاشو رو مین جا گذاشتهیكی پاشیده خونش روی مهتاب
نفسهای بهار و گاز خردلرو خاك آسمون رگبار تاول
همیشه عاشق از جونش گذ شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی)...ادامه مطلب
ما را در سایت شبها تا در آغوش ِ خالیَم تصورت نکنم(افشین یداللهی) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dr-afshin-yadollahi بازدید : 84